فریاد دلتنگی ام به پایان نرسیده.... .
اما کمی از دلتنگی دلم یا عاشقیم را
در قالب واژه ها برروی صفحه های مجازی این دستگاه پیاده کردم
تا شاید روزی ...روزی خواننده آنها باشی
باخودم فکر می کردم برای که مینویسم؟
برای تو !!!درست است
اما وقتی تو نمیفهمی که قلب عاشقم......
هنوز و همیشه برای تو مینویسم اما این بار در دفتر چه ی قلبم
جایی که فقط یک خواننده دارد...
این دست نوشته ها یادگاری از من برای خواننده هی این وبلاگ که مدیون تک تک انهایم
آقای هادی ناصری دل عاشق من دیوانگیش را از اخرین لبخند های شما دارد
اما چه سود...
چهار سال از عمرم را برای تکرار دوباره ان لبخند ها انتظار کشیدم ولی...
فاصله ی دور قلبم از شما حکایت بد شانسی من است...
درد من فاصله ی بی شمار و جاده های بینمان نیست...
درد من از فاصله ی قلب هامان است...
درد من ازندانستن توست...
ولی بازهم گناه شما نیست
تقصیر دل عاشق من است
مهربانی تان را بخشیدم به ارزوهایتان ....
حتی عشق هم توان مبارزه با سرنوشت مرا نداشت
برایتان ارزوی خوشبختی میکنم...
خدانگهدار...
نظرات شما عزیزان:
|